خاطره ای ازنمازدرمورد شهید زین الدین

سجاده دلم را آکنده ازشمیم یادت کن

خاطره ای ازنمازدرمورد شهید زین الدین


 

داستانک:

مادر شهیدان مهدی و مجید زین الدین می گوید:

دو نفر از علما پس از شهادت بچه ‏ها رفتند خانه خدا و قرار گذاشتند هر کدام برای مهدی و مجید طوافی انجام بدهند.

 کسی که به نام آقا مهدی طواف را شروع می‏کند، بعد از اتمام می‏آیند می‏نشینند، یک لحظه خستگی رفع کنند، تکیه داده بودند و خانه خدا را تماشا می‏کردند .

 در عالم خواب بیداری، می‏بینند آقا مهدی روبرروی خانه ایستاده، لباس احرام به تن، خیلی زیبا، عدّه‌ای هم به دنبالش بودند.

می‏گویند: آقا مهدی شما که شهید شده بودی چه طور آمدی اینجا؟

گفته بود: «به خاطر آن نمازهای اوّل وقت که خوانده‌ام در این جا فرماندهی این ها را به من واگذار کرده‌اند.»   [دیدار  آشنا شماره  ۲۹ با اندکی تفاوت]



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: داستان های نماز، ،
نویسنده : خدیجه تاج بخشیان
تاریخ : یک شنبه 3 دی 1396
زمان :


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.